راهنمای فوری برای معامله‌گران بازار ارز در زمینه بازارهای سهام

2020/06/17 | 1399/03/28
بازار سهام , همبستگی , تحلیل بین بازاری

سوالی که قصد داریم در این بخش پاسخ دهیم این است که چرا برخی از بازارهای سهام به صورت هماهنگ با هم حرکت می‌کنند؟ همچنین چرا می‌توانیم گاهی یک شاخص را به جای شاخص دیگر انتخاب کنیم؟ پاسخ به این سوالات را می‌توان در بررسی برخی از شاخص‌های سهام و درک ترکیب و ماهیت آن‌ها پیدا کرد.

اولین نکته‌ای که باید در مورد شاخص‌ها در نظر گرفت یا فهمید آن است که رفتار شاخص‌ها به رفتار سهام بستگی دارد و به همین خاطر اساساً مجموعه‌ای از سهم‌ها با هم جمع می‌شود تا بتوان عملکرد یک اقتصاد یا یک بخش خاص از اقتصاد را بررسی و ارزیابی کرد.

بنابراین تنها سه چیز وجود دارد که لازم است در مورد هر شاخص بدانیم و این سه چیز اهمیت فوق‌العاده دارد. ما باید به سه سوال در این زمینه پاسخ دهیم این شاخص مربوط به کدام کشور است؟ این شاخص به چه حوزه کاری بستگی دارد؟ و در نهایت کدام شرکت از بین سه، پنج یا ده شرکت مهم‌تر از بقیه است. به عنوان مثال هر کسی دنبال پیدا کردن سه شاخص‌ برتر سهام آمریکا باشد می‌تواند بفهمد که این سه شاخص S&P 500، Dow Jones 30 و NASDAQ 100 هستند. اکنون عددی که در کنار این نام‌ها قرار دارد نمایانگر تعداد شرکتی است که این شاخص به آن‌ها مربوط می‌‎شود.

 به خاطر داشته باشید که که برخی از شرکت‌ها مانند گوگل ممکن است دو فهرست داشته باشند. گوگل به آلفابت تعلق دارد و با خرید سهام گوگل، به نوعی سهام آلفابت را هم خواهید داشت. به این معنا که ممکن است آن‌ها ممکن است سهام 101 یا 102 در شاخصی مانند NASDAQ 100 باشند.حالا ما به این سه مفهوم باید چه کاری انجام دهیم یا چه چیزهایی باید در مورد این مفاهیم بدانیم؟

ابتدا باید بدانیم این شاخص مربوط به کدام کشور است؟ این سه مفهوم که در بالا به آن‌ها اشاره شد مربوط به ایالات متحده آمریکا هستند. حالا این سوال وجود دارد که این شاخص ها به کدام گروه یا بخش اقتصاد مرتبط هستند؟ فعلآً دانستن ترکیب شاخص چندان مهم نیست؛ زیرا به طور کلی اگر با چند بخش کلی آشنا باشیم می‌توانیم پاسخ به این سوال را پیدا کنیم.

به عنوان مثال حدود 50 درصد از شاخص NASDAQ به شرکت‌های فعال در حوزه فناوری اطلاعات مربوط می‌شود. البته 20 درصد از این شاخص با خدمات مشتریان در ارتباط است. مایکروسافت، اپل، آمازون، گوگل و فیس‌بوک در این شاخص قرار دارند. سه شرکت اول حدود 30 درصد از این شاخص را به خودشان اختصاص می‌دهند. از این رو  این شاخص حساسیت زیادی به بخش فناوری دارد و آن 5 شرکت مذکور بخش زیادی از این شاخص را به خودشان اختصاص می‌دهند.

بنابراین اگر یک جهش بزرگ در حوزه فناوری رخ دهد یا یکی از این پنج شرکت دچار تغییرات و جهش شوند، انتظار می‌رود که کل شاخص NASDAQ تغییر کند. بنابراین هر واگرایی عمیق و بزرگ در برخی از بخش‌ها می‌تواند آثار متفاوتی در حقوق صاحبان سهام ایجاد کند.

توجه داشته باشید که NASDAQ در خود شرکت‌های فعال در حوزه مالی یا نفت و گاز ندارد. بنابراین هر واگرایی در حوزه نفت و گاز می‌تواند شاخص S&P را تحت تأثیر خودش قرار دهد ولی لزوماً روی NASDAQ تأثیر نمی‌گذارد. اگر نگاهی به شاخص Dow Jones بیندازیم خواهیم دید که ارزش این بازار مانند NASDAQ نیست ولی در آن وزن شرکت‌ها بر اساس قیمت سهامشان تعیین می‌شود یعنی شاخص Dow Jones یک شاخص مبتنی بر قیمت است. بنابراین اندازه شرکت در ارزش بازار اهمیت ندارد و قیمت سهام است که برای شاخص Dow Jones اهمیت دارد.

به همین خاطر پنج سهام برتر در شاخص داو جونز به خاطر ارزش قیمت سهام تأثیر زیادی بر این شاخص دارد. به عنوان مثال 9 درصد از این شاخص متعلق به شرکت بوئینگ است. بعد از آن UnitedHealth قرار دارد که 6 درصد از این شاخص را به خود اختصاص می‌دهد. بعد از آن Home Depot، Goldman و McDonald هستند که هر کدام 5 درصد از این شاخص را به خود اختصاص می‌دهند. ترکیب داو جونز به گونه‌ای است که سهام اصلی (20 درصد) آن مربوط به صنایع بزرگ است. بعد از آن شرکت‌های فناوری اطلاعات هستند که 19 درصد از این سهام را در اختیار دارند.

بنابراین 5 شرکت اصلی این شاخص می‌تواند تغییرات زیادی در آن ایجاد کند. ممکن است وقتی شاخص داو جونز تغییر می‌کند هیچ تغییر خاصی در S&P یا NASDAQ اتفاق نیفتد.

در ادامه قصد داریم نگاهی به شاخص‌هایی اروپایی بیندازیم. DAX 30، Euro Stoxx 50 و  FTSE 100 جزو شاخص‌های اروپایی هستند. حال دوباره به سه سوال اصلی برمی‌گردیم:

  1. این شاخص مربوط به کدام کشور است؟
  2. مربوط به کدام حوزه کاری است؟
  3. شرکت‌های برتر آن کدامند؟

DAX 30 مربوط به آلمان است. این شاخص‌ها مبتنی بر ارزش بازار هستند. Euro Stoxx  کل منطقه یورو را دربرمی‌گیرد و بزرگ‌ترین شرکت‌های آلمان و فرانسه را در خودش جای می‌دهد. FTSE 100 مربوط به 100 شرکت بزرگ بریتانیایی است.

بنابراین می‌توان به راحتی فهمید که هر شاخص مربوط به کدام کشور و کدام شرکت‌ها است. اگر شاخص‌ DAX 30 را در نظر بگیرید، خودروسازی یکی از مهم‌ترین بخش‌های آن است. بزرگ‌ترین شرکت‌های جهان مانند SAP، Siemens، Bayer and Daimler جزو این شاخص هستند.

در شاخص Euro Stoxx اکثریت شرکت‌ها فرانسوی و آلمانی هستند و وزن‌بندی بخش‌های این شاخص متعادل‌تر است ولی حوزه بانک و بانک‌داری در این شاخص پررنگ‌تر از سایر شاخص‌ها است. به همین خاطر در صورت ایجاد بحران مالی و بدهی در اروپا مانند بحران بدهی ایتالیا، این شاخص تحت تأثیر قرار می‌‎گیرد.

شاخص Footsie یا FTSE مخفف بورس سهام فایننشیال تایمز است و عجیب و غریب به نظر می‌رسد. این شاخص نماینده 100 شرکت بریتانیایی است و ارزش این بازار 80 درصد بورس سهام لندن را به خود اختصاص می‌دهد. 20 درصد این شاخص متعلق به شرکت‌های نفتی و گازی و 12 درصد آن متعلق به بانک‌ها است. بنابراین هر گاه در حوزه نفت و گاز یا بانک‌ها مانند Barclays و HSBC خبری می‌شنویم این خبر می‌تواند بر شاخص Footsie 100 تأثیر بگذارد.

اکنون می‌خواهیم به این بپردازیم که چرا حرکت شاخص‌ها با هم متفاوت و متمایز است. سه سوال مهم وجود دارد که همیشه باید در مورد شاخص‌ها از خودمان بپرسیم (کشور، بخش‌ها و شرکت‌های مهم). پاسخ به این سوالات در مورد هر شاخص متمایز است و به همین خاطر حرکت آن شاخص‌ها با هم متفاوت می‌شود. وقتی یک شاخص تغییر می‌کند می‌توانیم بپرسیم که آیا اتفاق خاصی برای کشور نماینده شاخص افتاده است؟ آیا در بخش‌های اصلی این شاخص اتفاق خاصی رخ داده است؟ آیا مهم‌ترین شرکت‌های این شاخص دچار حادثه خاصی شده‌اند؟

اکنون وقتی یک اتفاق مهم برای یک شرکت بزرگ یا در یک حوزه مهم می‌افتد، آن اتفاق عملکرد آن شاخص را تحت تأثیر خودش قرار می‌دهد. هر چه این اتفاق یا خبر مهم‌تر و بزرگ‌تر باشد، تغییرات آن شاخص هم بیشتر می‌شود. به همین خاطر است که دانستن این اطلاعات برای یک معامله‌گر سهام مهم است. برای مثال وقتی ما یک خبر خیلی بد یا خیلی خوب از شرکت‌هایی مانند اپل یا آمازون می‌شنویم، این خبر ابتدا تأثیر اصلی خودش را روی NASDAQ می‌گذارد ولی ممکن است S&P 500 را هم تحت تأثیر قرار دهد. اهمیت شاخص‌های اصلی و معیار به گونه‌ای است که می‌توانند بر سایر بازارهای سهام هم اثر بگذارند و روحیه کلی بازار را تحت تأثیر خودشان قرار دهند.

بنابراین مهم است که به عنوان یک معامله‌گر بازار ارز بدانیم وقتی اتفاق یا خبر مهمی بر یک شاخص تأثیر می‌گذارد، این خبر می‌‎تواند سایر شاخص‌ها را هم تحت تأثیر خودش قرار دهد. به همین خاطر است که دانستن عوامل تأثیرگذار بر این شاخص‌ها برای معامله‌گران بازار ارز اهمیت زیادی دارد و مفید است؛ چون باعث می‌شود که دلیل وجود یک حرکت خاص در برخی از بازارها را متوجه شویم و بفهمیم که چه اتفاقی می‌افتد که آن اتفاق بر سایر بازارها هم تأثیر می‌گذارد و کدام دسته از احساسات چنین تغییراتی را رقم می‌زند و آیا این احساسات برای اثرگذاری بر سایر بازارهای سهام به قدر کافی مهم هستند و اگر ریسک آن احساسات، اخبار و اتفاقات بالا باشد یا ریسک جریان نقدی وجود داشته باشد، آیا توان تأثیرگذاری بر کلاس‌های مختلف دارایی را دارد یا خیر.

مطالب مشابه

مشاهده همه