14 قانون معامله گری از موفق ترین معامله گران جهان _ قسمت اول

2020/12/29 | 1399/10/09
معامله گری , بازار های مالی , قوانین معامله گری

معامله گری ساده است؛ بله حتی اگر هزینه و زمان زیادی برای یادگیری نحوه انجام آن نیاز باشد و شما همیشه نیاز دارید که زمان زیادی را به انجام تحقیقات و تحلیل های خود اختصاص دهید.

سادگی ناشی از منطقی است که باید از آن برای سودآوری استفاده کنید، بهترین استراتژی ها چندان پیچیده نیستن.

(Darvas, CANSLIM, Trend Following)

قوانین به آسانی قابل درک هستند و وقتی آنها را می خوانید بسیار منطقی به نظر می رسند اما قطعاً معامله گری آسان نیست حتی اگر این قوانین برای شما ساده و منطقی به نظر برسند، سودآوری پایدار در معامله گری به راحتی امکان پذیر نمی باشد.

بخش سخت معامله گری، یادگیری و بکارگیری این قوانین است. برای هر معامله ای که انجام می دهید باید تمام معیارهای خود را در نظر بگیرید و مطمئن شوید سهم با همه آنها مطابقت دارد.

شما وسوسه می شوید یک سیگنال را که این بار با استراتژی شما مطابقت ندارد، نادیده بگیرید و این می تواند دلیلی برای از دست دادن سرمایه و زیان باشد.

همچنین پیروی از قوانین به همین دلیل است که بک تست یک استراتژی تمام اطلاعات مورد نظر را به شما نمی دهد. اگرچه همه معیارها می توانند درست باشند و شما را ثروتمند کنند.

با معامله گری قوانین، احساسات شما وارد بازی می شوند و امکان دارد اشتباه کنید.

با شکست و جبران آن در گذر زمان می توانید پیروی از قوانین خود را مدیریت کنید. اکنون می توانید خود را برای بخش سخت تر معامله گری آماده کنید: پایبندی به قوانین خود، در اوقات خوب و مهمتر از همه در اوقات بد.

اکثر استراتژی ها در شرایط خاص بازار بهترین کارکرد را دارند ولی متأسفانه هر روز بازار تغییر می کند. ممکن است در یک روز، بازار برای استراتژی شما ایده آل به نظر برسد و فرصت های زیادی برای سودآوری وجود داشته باشند ولی در روز دیگر همه چیز می تواند برعکس شود و هیچ فرصتی که حتی ارزش توجه شما را داشته باشد پیدا نکنید.

همچنین مواقعی وجود خواهند داشت که برای مدت زمان طولانی، ماهها یا حتی سال ها هیچ معامله بالقوه ای را پیدا نکنید.

در این زمان ها شما مشتاق انجام معامله خواهید شد و وسوسه می شوید که قوانین خود را تعدیل و سازگار کنید تا بتوانید وارد بازی شود؛ شروع به گسترش معیارهای خود می کنید تا فرصتی برای شما پدیدار شود.

با این کار، استراتژی کاملاً کارآمد خود را پشت سر می گذارید و هیچ توضیحی در مورد معامله ای که بررسی و مطالعه ای بر روی آن ندارید، وجود ندارد.

فریب نخورید و یاد بگیرید که به قوانین خود پایبند باشید. مخصوصاً در اوقات بد.

بسته به اینکه شما از چه نوع استراتژی استفاده می کنید قوانین معاملاتی شما می توانند متفاوت باشد.

بعد از سالها مطالعه در مورد  بازارها و سایر معامله گران دریافتم که شباهت و همپوشانی  بسیاری در قوانین معاملاتی که همه معامله گران موفق از آن ها استفاده می کنند، وجود دارد و نهایتا به این 14 قانون مشترک معاملاتی برای افزایش ثروت، دست یافتم.

از آنجا که همه معامله گران موفق از این قوانین استفاده می کنند، من اطمینان دارم که آن ها بهترین قوانینی هستند که می توان برای رسیدن به موفقیت از آن ها استفاده کرد.

برای اطمینان از این که شما واقعاً ماهیت هر قانون را درک کرده اید، عمیق تر به بررسی افکار پشت هریک از آنها می پردازیم زیرا هدف من این است که بتوانید این قوانین را در استراتژی معاملاتی خود اجرا کنید البته شما شما هنوز هم ممکن است فکر کنید که برخی از آنها سطح بالایی دارند.

چه شما یک معامله گر مومنتوم (momentum) باشید، یک معامله‌گر پیرو روند باشید یا روی سهام های ارزان قیمت متمرکز باشید، اگر سهام معامله نمی کنید و به معامله کالا، قراردادهای آتی یا ETF می پردازید، می توانید از این قوانین معاملاتی متداول برای ارتقاء معامله گری خود استفاده کنید.

14 قانون معامله گری:

  1. روند تایم فریم بالا را دنبال کنید.
  2. اطمینان حاصل کنید که یک الگوی منطبق با استراتژی تان شکل گرفته است.
  3. برای خرید حتما از تریگر استفاده کنید و اجازه دهید تا یک مقاومت شکسته شود.
  4. حجم معاملات را حتما رصد کنید.
  5. هرگز حد زیان خود را جابجا نکنید.
  6. پس از یک حرکت خوب، سعی کنید ریسک فری کنید.
  7. موقعیت هایی که بلندمدتی تحلیل کرده اید را همچنان باز نگه دارید.
  8. مفهوم لوریج یا اهرم را متوجه شوید تا بتوانید زیاده خواهی خود را کنترل کنید.
  9. نمی توان به طور مداوم هر روز یا هر هفته در طول سال معامله کرد.
  10. هرگز به تحلیل خودتان در مورد بازار اعتماد نکنید. منتظر قیمت بمانید تا تحلیل شما را تایید کند.
  11. بزرگترین برندگان همیشه یک حد خوشی برای خود تعریف می کنند.
  12. اگر همه چیز همان طور که می خواهید پیش نمی رود، معامله گری را مقطعی متوقف کنید.
  13. شکار سودهای بزرگ نیازمند گذر زمان است.
  14. روی تعداد اندکی نماد تمرکز کنید و هرگز در یک زمان، تعداد زیادی نماد را رصد نکنید.

1- روند تایم فریم بالا را دنبال کنید.

در معامله گری، شما به دنبال بهترین بازده بالقوه سرمایه گذاری خود هستید. بنابراین تمام ریسک هایی را که می توانید باید از معامله گری خود حذف کنید.

میانگین بازار یکی از عوامل تاثیر گذار بسیار مهم بر سهام است. حدود سه سهام از هر چهار سهام، پیرو بازار هستند. با پیروی از روند کلی بازار، از مسائل آگاه خواهید شد و مسیر دارای کمترین میزان مقاومت را دنبال خواهید کرد.

فهمیدن اینکه چرا 3 سهام از هر 4 سهام، بازار را دنبال می کنند ساده است. زیرا میانگین بازار از همه سهام ها ساخته شده است. بله، اینگونه معامله گری می تواند ساده باشد.

بیایید به بررسی یک مثال بپردازیم. یک شاخص خیالی به نام Tiny-4 وجود دارد. این شاخص از چهار سهام تشکیل شده است. آنها وزن برابری دارند، به این معنی که یک حرکت 1 درصدی در یک سهم تأثیر بسیار بزرگی بر میانگین شاخص نسبت به بقیه دارد.

حال فرض کنید سه سهام از هر چهار سهام Tiny-4 در هر روز 2% کاهش داشته باشند.

اما سهام چهارم قدرت زیادی را نشان داده و به طرز موثری 4% افزایش داشته است.

اگر میانگین Tiny-4 را محاسبه کنیم کاهش 0.5% در هر روز را مشاهده می کنیم.

0.5-=4/(4+2-2-2-)

همانطور که می بینید میانگین پایین است و سه سهام زیان ده روزانه کاهش و افت شدیدی نداشتند و سهام چهارم روز بسیار خوب و نیرومندی داشت، به خصوص در مقایسه با 3 سهم دیگر  Tiny-4.

چرا باید از کلیت بازار پیروی کنید؟ اگر بتوانید سهامی که خارج از محدوده کلیت بازار (روز، هفته، یا ماه ) است را انتخاب کنید می توانید بدون در نظر گرفتن جهت بازار، سود کنید.

بگذارید میزان شانس انتخاب سهام چهارم از این شاخص کوچک را برای شما محاسبه کنیم:

شانس شما برای انتخاب برنده 1 به 4 یا 25% است. از طرف دیگر، شانس انتخاب یکی از سه سهام دیگر توسط شما 75٪ است.

بنابراین وقتی 3 سهام از هر 4 سهام رو به بالا حرکت می کنند روند متوسط ​​این چهار سهام روند افزایشی خواهد بود. اگرچه ممکن است یک سهام که در جهت دیگر حرکت می کند بتواند میانگین را در این مثال تغییر دهد.

در بورس واقعی اوراق بهادار هزاران سهام موجود است. و هیچ یک از آن ها آنقدر بزرگ نیستند که بتوانند متوسط ​​بازار را تغییر دهند.

بنابراین هنگامی که بیشتر سهام ها در حال افزایش هستند روند متوسط ​​بازار نیز در حال افزایش است و همین مسأله در مورد سهام های رو به کاهش نیز صدق می کند.

بنابراین اکنون می دانید که وقتی کلیت بازار در یک جهت حرکت می کند بیشتر سهام ها نیز در همان جهت حرکت می کنند. مطلقا" هیچ نیازی نیست که مسأله را برای خودتان سخت تر کنید و تلاش کنید آن تعداد معدود سهامی را که در جهت مخالف حرکت می کنند پیدا کنید.

با جریان پیش بروید و همراه با روند کلی بازار معامله کنید.

 هنوز هم می توانید اطلاعات زیادی در مورد سهام های رو به رشد در یک بازار با روند نزولی کسب کنید. اینها احتمالاً برخی از معدود سهام های خوب هستند و هنگامی که بیشتر معامله گران، فروشنده هستند عده ای در حال خرید این سهام ها هستند.

این سهم ها باید در لیست بررسی شما باشند؛ بررسی کنید که این شرکت ها چه کاری انجام می دهند و عملکرد آنها چگونه است.

هنگامی که بازار با شناسایی یک کف شروع به بازگشت کرد به احتمال زیاد این سهام ها برنده های بزرگ بعدی خواهند بود.

2-اطمینان حاصل کنید که یک الگوی منطبق با استراتژی تان شکل گرفته است.

قبل از شروع خرید یا فروش سهام شما باید نمودار آن را بررسی کنید و تحلیل تکنیکال خود را انجام دهید.

نمودارهای بازار سهام اطلاعات زیادی در مورد تفاوت خریداران و فروشندگان در بازار به شما می دهد. می توانید ببینید که آیا بیشتر افراد علاقه مند به خرید سهام هستند یا بیشتر آنها مایل به فروش هستند.

با تحلیل نمودار و پیدا کردن خطوط حمایت و مقاومت مناسب، شما قادر خواهید بود قیمت های مختلفی که سایر معامله گران مایل به معامله سهام خود هستند را انتخاب کنید.

اگر می خواهید در معامله گری موفق شوید تمام این اطلاعات ضروری است. این به شما کمک می کند تا پیش بینی کنید که چگونه سایر معامله گران در برخی از نقاط قیمتی خاص واکنش نشان می دهند و اگر یاد بگیرید چگونه این کار را انجام دهید، می توانید در استراتژی خود مزیت و برتری کسب کنید.

در طول سالها مطالعات زیادی در مورد تحلیل تکنیکال صورت گرفته است و به همین دلیل روش های مختلف زیادی برای انجام آن وجود دارند. شما می توانید آن را هر چقدر که می خواهید پیچیده کنید و از هر تعداد از اندیکاتور و الگوهایی که می توانید روی صفحه نمایش خود جا دهید استفاده کنید.

سوال مهم این است که آیا آنها می توانند شما را به معامله گر بهتری تبدیل کنند؟ احتمالا نه.

بیشتر اوقات آنها فقط شما را سردرگم می کنند. اگر نیمی از اندیکاتور های  شما نشان دهند که باید خرید کنید احتمالاً  نیمی دیگر به شما می گویند که بفروشید. استفاده بیش از حد از موارد موجود در نمودارها هیچ کاربردی ندارد.

همه چیز را شفاف و ساده نگه دارید. به این ترتیب می توانید در مورد ابزارهایی که استفاده می کنید کاملاً آگاهی داشته باشید و از آنها در بهترین حالت استفاده کنید. "یک احمق با ابزار هنوز هم احمق است".

ما به دنبال یک الگوی تشکیل شده خوب هستیم. هرچه جلوه بهتری داشته باشد، راحت تر می توان آن را تشخیص داد، همچنین قابل پیش بینی تر هستند. همچنین به گونه ای است که انگار از روی یک کتاب درسی ترسیم شده است به احتمال زیاد ادامه الگو طبق آن خواهد بود. 

مهم است که این نکته را ابتدا مشخص کنیم چرا که یک الگوی چارتی مشخص، به شما نشانه دیگری در خصوص آینده کوتاه مدت سهم به دست می دهد و هر چه شما بیشتر در خصوص آینده سهم بدانید، معامله گری برایتان ساده تر خواهدشد.

صدها الگوی مختلف نموداری وجود دارند که می توانید از آن ها برای معامله گری استفاده کنید. من پیشنهاد می کنم که روی یک جفت از قوی ترین نشان ها تمرکز کنید. باز هم بهتر است که تعداد معدودی از آن ها را به خوبی بشناسید و استفاده کنید تا اینکه کمی در مورد همه آنها بدانید و ندانید که می خواهید چه کنید یا هیچ سرنخ و ایده ای برای انجام آنچه می خواهید انجام دهید نداشته باشید.

الگوی نموداری مورد علاقه ویلیام اونیل (William O'Neill)، دن زانگر (Dan Zanger) و بیشتر معامله گران برتر، الگوی فنجان و دسته است. این الگو به من کمک کرد تا بتوانم بیشترین سود را بدست آورم.

الگوی فنجان و دسته یکی از قوی ترین و آسان ترین الگوهای نموداری برای یادگیری است.

3- برای خرید حتما از تریگر استفاده کنید و اجازه دهید تا یک مقاومت شکسته شود.

همانطور که در قانون شماره 2 شرح داده شد هر الگوی نموداری دارای نقطه ای است که در آن فروشندگان از تعداد زیاد خریداران، خسته شده اند.

اینها نقاطی هستند که می خواهیم روی آن ها تمرکز کنیم. در این نقطه مسیر صعودی قطعی است زیرا هیچکس حاضر نیست سهام خود را در این قیمت بفروشد.

و هر معامله گری که صاحب سهم است می خواهد قبل از فکر کردن در مورد فروش، ثروت بیشتری از طریق سهم خود کسب کند.

نقطه ای که در آن خریداران دست بالاتر را پیدا می‌کنند پیوت نام دارد، در اینجا حرکت محورهای سهام در جهت دیگری می باشد.

اگر به تحلیل تکنیکال مسلط باشید می توانید به راحتی پیوت ها را در هر نموداری شناسایی کنید.

غالباً پیوت ها در اطراف اعداد گرد و رند قرار می گیرند و این نیز یک نکته عالی دیگر است که می توانید از آن به نفع خود استفاده کنید.

اگر نقطه پیوت دقیقاً زیر یک عدد رند قرار بگیرد مانند 25 دلار یا 120 دلار یا حتی 96.50 دلار می بینید که اغلب نقطه پیوت واقعی، دقیقا همان عدد رند است.

این امر فقط به این دلیل که به خاطر سپردن اعداد رند 25 نسبت به عدد 24.97 دلار برای معامله گران آسان تر است.

شما باید سفارشات خود را درست بالای نقطه پیوت قرار دهید زیرا ممکن است درنقطه پیوت تغییری در روند سهم رخ دهد و نتواند به رشد خود ادامه دهد.

این چیزی است که شما نمی خواهید، به قانون شماره 11 مراجعه کنید.

بهتر است که اجازه دهید افزایش قیمت بیشتر خودش را به شما ثابت کند. در حالت ایده آل شما نقطه خرید خود را 0.10 دلار بالاتر از قیمت محوری قرار دهید. به این ترتیب همیشه ارزش سهام باید قبل از اینکه دوباره سقوط کند، کمی بیشتر از یک حباب کوچک (pop) افزایش یابد.

هزینه کردن چند سنت اضافی به شما کمک می کند که از زیان های غیرضروری زیادی جلوگیری کنید.

هنگامی که نقطه پیوت دقیقاً زیر یک عدد رند باشد، باید نقطه خرید خود را فقط 0.10 دلار بالاتر از نزدیکترین عدد رند قرار دهید. بیایید با یک مثال آن را واضح تر کنیم: شما یک نمودار با نقطه پیوت 64.97 دلار پیدا کرده اید. نزدیکترین عدد رند 65.00 دلار خواهد بود.

بنابراین سفارش خرید خود را با قیمت 65.10 دلار ثبت می کنید. البته این ممکن است 13 سنت بیشتر از زمانی باشد که شما آن را دقیقا در قیمت محوری می خرید. اما باز هم با این وجود، این اطمینان خیلی بیشتری به من می دهد که قیمت می تواند از پیوت فعلی عبور کند.

من به دنبال سود چند سنتی در یک معامله نیستم بنابراین 13 سنت به سود من آسیبی نمی رساند بلکه من به دنبال حداقل سود 20 دلاری برای هر سهمی که قیمتی در حدود 65 دلار دارد هستم ،13 سنت فقط یک بیمه بسیار ارزان قیمت برای حمایت از تئوری من است.

اگر یاد بگیرید که در زمان مناسب بهترین خرید را انجام دهید می توانید به راحتی در این بازار سود کنید.

4حجم معاملات را حتما رصد کنید.

شاخصی که به موفقیت شما کمک میکند و نمی توان آن را نادیده گرفت، حجم معاملات است.

حجم معاملات، مقدار سهام معامله شده در یک دوره زمانی معین است. این شاخص به شما اطلاعاتی در مورد میزان علاقه معامله گران برای معامله سهم نشان می دهد. 

هرچه حجم معاملات در یک روز خاص بیشتر باشد، معاملات بیشتری انجام شده است.

این بدان معناست که معامله گران بیشتری در بازار شرکت کرده اند، چه در خرید و چه در فروش.

غالباً وقتی سهم از مقاومت قبلی یا حتی از سقف قیمتی جدید فراتر می رود، با یک حجم متوسط رو به بالا مواجه می شود و معامله گرانی که همگی پتانسیل صعودی سهم را مشاهده می کنند وارد عمل می شوند.

در روند نزولی، افزایش حجم معاملاتی نیز یک شاخص بسیار مهم برای بررسی است.

هنگامی که سهم در حال از دست دادن حرکت صعودی خود است و شروع به کاهش می کند حجم روزانه یک شاخص عالی جهت بررسی این کاهش است.

اگر این اتفاق با افزایش زیاد حجم معاملاتی روی دهد، بهتر است مراقب موقعیت خود باشید. من غالباً دوست دارم در طرف امن قرار گیرم و وارد موقعیت فروش بشوم.

اگر در روزی با روند کاهشی ،حجم روزانه از متوسط ​​بالاتر باشد بدان معناست که معامله گران بیشتری تمایل به فروش سهام خود دارند. این به وضوح نشانه خوبی برای موقعیت خرید شما نیست.

اگر در یک سهم رو به رشد، یک روند روزانه کاهشی را تجربه کنیم، دلیل آن فروش توسط معامله‌گرانی است که در سود هستند. در این حالت حجم معاملات پایین تر از میانگین قرار می گیرد و نشان می‌دهد تعداد کمتری از معامله‌گران تمایل به فروش سهم خود در این قیمت دارند.

ساده ترین راه برای پیگیری حجم معاملات، ترسیم آن در نمودارهای سهم است و تمام برنامه ها و بیشتر وب سایت این قابلیت را به شما می دهند.

این شاخص معمولا در زیر نمودار نمایش داده می شود همچنین می‌توان به صورت همپوشانی با نمودار از آن استفاده کرد ولی من ترجیح می دهم آن را به صورت جداگانه و در زیر نمودار از آن استفاده کنم.

زیرا اگر آنها روی همدیگر قرار گیرند دیدن موارد مورد نظر سخت تر می شود. من دوست دارم نمودارهای من تا حد امکان شفاف و واضح باشند تا بتوانم در چشم بر هم زدنی از اوضاع فعلی مطلع بشوم.

5- هرگز حد زیان خود را جابجا نکنید.

حتی اگر شما تحلیل خود را به درستی انجام داده باشید و در یک نقطه پیوت عالی در روز با حجم بالا به خرید سهام پرداخته باشید، باز هم لزوما به این معنا نیست که بازار به همین ترتیب فکر می کند.

ممکن است قیمت نتواند بالاتر رود و حتی به پایین نقطه پیوت سقوط کند.

اگر نقطه ورود شما دقیقاً در نقطه پیوت نبود، بازهم باید مواظب نقطه پیوت باشید زیرا از لحاظ تکنیکی قیمت مناسبی می باشد.

لحظه ای که قیمت به پایین تر از نقطه پیوت سقوط می کند باید جلوی زیان های خود را بگیرید. بله، ممکن است انجام سریع آن خیلی نابهنگام و زودرس به نظر برسد.

یک ورود خوب بهتر از در زیان بودن است. شما همیشه می توانید هنگامی که سهام دوباره به نقطه پیوت خود رسید و به شما نشان داد که آماده بالاتر رفتن است مجددا آن را بخرید. 

هنگامی که شما شروع به پذیرش و حفظ یک ضرر کوچک در موقعیت خود کنید می توانید در سکوت و به آرامی به سوی یک ضرر بزرگتر هم به پیش روید.

روز اول احساس می کنید که پذیرش 3% ضرر مشکلی ایجاد نمی کند زیرا خرید ما خیلی خوب به نظر میرسد و قیمت نمی تواند هیچ حرکتی جز جهش و سوق به سمت بالا انجام دهد.

در روز دوم هنوز تغییری در جهت حرکت ایجاد نشده اما 3% دیگر کاهش یافته است. اما خب شما که دیروز ضرر 3 درصدی را پذیرفته بودید پس امروز هم نباید با آن مشکلی داشته باشید.

در نهایت تحلیل های شما قبل از خرید درست بوده و قیمت باید بالاتر برود ولی با موجه کردن این خسارات کوچک روزانه زیان بزرگی به شما وارد می شود.

بنابراین هیچ عذر و بهانه ای نیست، هنگامی که سهام در جهت اشتباه حرکت می کند باید مراقب باشید و هنگامی که تلاش اولیه آن برای بالاتر رفتن ناکام ماند و به زیر نقطه پیوت سقوط کرد تا زیانتان اندک است از زیان بیشتر جلوگیری کنید.

6- پس از یک حرکت خوب، سعی کنید ریسک فری کنید.

حفاخظت از حساب معاملاتی خود، امری مهم است ولی مهم تر از آن محافظت از از سود های کسب شده است.

وقتی سهم با توجه به نحوه معامله شما در جهت صحیح حرکت می کند، لحظه ای فرا می رسد که بخواهید مقداری از سود را شناسایی کنید.

فقط برای اطمینان از اینکه هرگز قسمتی از سود را از دست نمی دهید، با حفظ سود در موقعیت خود یک فضای امن ایجاد کنید؛ این کار به شما این امکان را می دهد برای باقیمانده دارایی خود، کمی بیشتر ریسک کنید.

اگر فضای امن شما به اندازه کافی مستحکم باشد، کسب سود و درآمد از سهام آسانتر می شود، حتی اگر شرکت ارزشمند نباشد و ارزش سهام آن سقوط کند، باز هم می توانید سهام خود را بدون آنکه مجبور باشید زیان کنید، بفروشید.

اگر منبعی برای حمایت از خود ندارید بهترین کار این است که در با سود های کسب شده خود قمار نکنید.

یک هدف عالی برای به دست آوردن اولین سود جزئی ، حرکت سهام به اندازه 20% بالاتر از نقطه پیوت است.

به خاطر داشته باشید از نقطه خرید خود استفاده نکنید زیرا احتمالاً آن را درست در نقطه پیوت خریداری نکرده اید.

پس از به دست آوردن 20%، تعداد زیادی از سهام ها قبل از ادامه روند صعودی خود، برای مدت زمان کوتاهی بدون جهت می شوند( نه ترقی می کنند و نه تنزل)

بنابراین این یک نقطه عالی برای تضمین بخش خوبی از سود شماست. من شخصاً در چنین لحظه ای حدود 20-30% از موقعیت خود را می فروشم.

همیشه بخشی از سود خود را پس از یک حرکت اساسی تضمین کنید. این به شما کمک می کند تا حساب کاربری خود را رشد داده و آن را ایمن کنید. بعد از اینکه سود خوبی کسب کردید احتمال اینکه یک معامله برنده را به یک معامله بازنده تبدیل کنید کمتر می شود.

7- موقعیت هایی که بلندمدتی تحلیل کرده اید را همچنان باز نگه دارید.

یکی از کارهایی که در مدیریت سبد سهام خود باید انجام دهید داشتن بهترین بازیکنان در تیم خود است.

وقتی صاحب چندین سهام هستید باید دائماً تصمیم بگیرید که آیا هنوز در نگه داشتن همه آن ها راحت هستید یا خیر.

اگر مالک چندین سهام باشید چیزهای بسیار بیشتری برای بررسی و نظارت وجود خواهند داشت پس بهتر است با تمرکز بر روی بهترین سهم ها و عدم نگه داشتن مابقی آنها، امور را برای خودتان ساده نگه می دارید.

شما باید مرتبا مواظب موقعیت های خود باشید و فرض کنید همه آنها اشتباه هستند. به دنبال شواهد کافی برای چرایی نگه داشتن آن ها باشید.

به دنبال سیگنال های قوی از سهم باشید که بتواند شما را به انجام معامله متقاعد کند .

اگر متقاعد نشدید و یا متوجه شدید که حرکت سهام متوقف شده است و دارد دستخوش تغییر و تلاطم می شود بهترین کار، خروج است. در این بازی، شما باید شانس ها را سمت خود نگه دارید.

اگر احساس راحتی نمی کنید و یا دیگر نمی توانید به الگوهای پیش بینی شده اعتماد کنید، سود خود را بگیرید و سهام را بفروشید. ممکن است سهم در لحظه بعد قدرت خود را دوباره نشان دهد. در این حالت ببینید آیا می توانید یک نقطه ورود قوی جدید پیدا کنید یا خیر و خصوصا قوانین 2 ، 3 و 4 را در خاطر داشته باشید.

مطالب مشابه

مشاهده همه