pouyacs-cwg

با عرض سلام و خسته نباشید. علت اینکه در بسیاری از تحلیها از قله و دره های مینور جهت ترسیم خطوط ناحیه تراکمی استفاده میشود چیست؟ با توجه به این که این قله و دره ها تغییر فاز مکدی + اصلاح 38 قیمتی و زمانی نداده اند . به عنوان مثال در تصویر پیوستی که مربوط به سهم چکاپا میباشد، قیمت بعد از شکست خط مقاومتی که از بهم پیوستن نقاط پیوت ماژور ترسیم شده ناحیه تراکمی تشکیل داده که در مکدی اصلا تغییر فازی نداده و زمان هم اصلاح نداشته است ولی با بهم پیوستن نقاط مینور ناحیه تراکمی تشکیل داده که بعد از شکستش رشد شارپی داشته است. و بسیاری از این مدل تحلیلها روی نقاط مینور ترسیم میشود. بنده نکته ای خوانده بودم که نوشته بود" تمام ابزارهای تحلیلی باید روی نقاط ماژور ترسیم شود" در مورد همین موضوع سوال برای بنده پیش امده که آیا درست است اینگونه روش ها یا اعتبار کمی دارد؟

تصویر پیوستی :

پاسخ ها

    • سلام و احترام

      شما میتوانید برای تحلیل ها نگاه کوتاه مدتی هم داشته باشید که به همین خاطر رسم ابزار در مینورها انجام می شود.

    • اگر در چنین شرایطی تنظیمات مکدی را 6.13.1 قرار دهیم و یا در زمان مواجه با یک پیوت مینور به یک تایم فریم پایین تر رجوع کنیم آنجا به احتمال زیاد پیوت مینور به صورت ماژور میباشد و این نکته که تمام ابزارهای تحلیلی باید روی نقاط ماژور ترسیم شود رد نمیشود. اگر امکانش هست نظرتان را در این خصوص لطف بفرمایید ممنون میشوم.

    • پیوت های مینور یک تایم فریم می تواند در تایم فریم پایین تر ماژور باشد.
    • در چنین شرایطی که مکدی مدتاست تغییر فاز نداده ولی قیمت در یک روند خنثی کف و سقف زده و ناحیه تراکمی تشکیل داده آیا مجاز به کانالیزه کردن ناحیه تراکمی مینوری هستیم ؟ با توجه به اینکه مینور ها نوسانات جزیی بازار هستن و نباید اسیر هیجانات شویم .