روانشناسی معاملهگری
معاملهگری فعالانه، واقعاً چالشبرانگیز و دشوار است؛ زیرا سرعت بالایی دارد و احتمالات مختلف و متعددی در آن اتفاق می افتد. معاملهگرانی که بخواهند در این بازار فعال باشند و وقت خودشان را روی معامله صرف کنند باید بدانند که هر اتفاقی ممکن است بیفتد. مطالعات نشان میدهد که بیش از 80 درصد معاملهگران با زیان مواجه میشوند و فقط یک درصد از آنها به سود بلندمدت و قابل پیشبینی میرسند.
این مطالعه نشان میدهد کسانی که میخواهند در حوزه معاملهگری موفق شوند باید بپذیرند که شانس شکست آنها بیش از 80 درصد است. بنابراین معاملهگری، شغل چندان جذاب و پردرآمدی نیست. البته اگر یک معاملهگر بتواند روی احساسات خودش کار کند و دانش لازم را در حوزه معاملهگری کسب کند، مطمئناً میتواند به سود خوبی دست پیدا کند.
چالش معامله
معاملهگرانی که دانش و تجربه کافی ندارند و تازه میخواهند وارد بازار شوند، مسلماً با چالشها و مشکلات زیادی روبرو هستند. معاملهگران بسیاری وارد بازار شدهاند و پس از چند شکست به این نتیجه رسیدهاند که به درد بازار نمیخورند و در نهایت مجبور به ترک بازار شدهاند. مطالعات نشان میدهند که تنها 40 درصد از معاملهگران پس از یک سال و تنها 7 درصد پس از گذشت 5 سال دوام میآورند.
معاملهگران باید بتوانند احساسات خودشان را به خوبی مدیریت و کنترل کنند. اگر معاملهگران از پس این کار برنیایند ممکن است بخش قابل توجهی از دارایی خودشان را به دلیل ریسکهای بیمورد و بدون فکر از دست بدهند. البته روی دیگر سکه را هم باید دید زیرا اگر یک معاملهگر بتواند از فرصتها نهایت استفاده را ببرد، قطعاً به موفقیت میرسد. مطالعات نشان میهد که 1 تا 2 درصد از معاملهگران موفق، 12 درصد از کل معاملات روزانه را در اختیار دارند.
معامله احساسی
ساختار روانشناسی هر معاملهگر تأثیر مهمی در موفقیت یا عدم موفقیت او در بازار دارد. بازار ممکن است ناملایمات زیادی برای ما به وجود بیاورد و چالشهای زیادی ایجاد کند ولی فقط کسانی میتوانند در این بازار موفق باشند که بتوانند احساسات خودشان را مدیریت و کنترل کنند.
ترس و طمع دو احساس اصلی و غالب در بازار معاملهگری هستند و بسیاری از معاملات بازار بر اساس این دو احساس شکل میگیرد. ترس و طمع میتواند آسیبهای زیادی به ما بزند ولی از طرفی میتواند جلوی مشکلات زیادی را هم بگیرد و از زیان های مختلفی جلوگیری کند.
در زمینه معاملهگری دو نوع ترس وجود دارد:
- ترس از شکست: معاملهگر به خاطر ترسی که از شکست دارد وارد بسیاری از معاملات نمیشود و در نتیجه خودش را از سودهای بسیاری محروم میکند.
- ترس از موفقیت: درک ترس از موفقیت کمی دشوار است؛ زیرا بسیاری از مردم چنین نظر و دیدگاهی ندارند. ترس از موفقیت به گونهای است که معاملهگر تصور میکند که اگر موفق شد بازار از او انتقام میگیرد و در معامله بعدی به گونهای آسیب میبیند که کل سودی که تا الآن کسب کرده را باید به بازار پس بدهد.
طمع هم میتواند مشکلات مختلفی ایجاد کند که در ادامه به چند مورد از آنها اشاره میشود:
- معامله کردن بیش از حد: وقتی فرد نسبت به بازار طمع میورزد مجبور میشود که بیش از حد وارد معامله شود و با این کار خودش را در معرض ریسک بالا قرار میدهد. معاملهگر در صورت طمع میخواهد فقط سود به دست بیاورد و نمیداند که بازار به سادگی به کسی سود نمی دهد.
- ریسک های عجیب و غریب: یکی دیگر از مشکلات معاملهگری، ریسکهای بیش از حد است. فردی که طمع دارد و میخواهد سود بیش از حد به دست بیاورد مجبور میشود وارد معاملاتی شود که ریسک بالایی دارد.
- ناتوانی در تعریف سود و زیان: وقتی شخص برای رسیدن به سود بالا، ریسک میکند و حاضر میشود سرمایه خودش را در معرض خطر قرار دهد، نمیتواند سود و زیان را به خوبی تعریف کند و معاملات خود را با منطق و عقلانیت به جلو ببرد.
از این رو مدیریت احساسات و روانشناسی در معاملهگری اهمیت زیادی دارد و شاید بتوانیم آن را یکی از مهمترین بخشها در معاملهگری بنامیم. فرد باید بتواند احساسات خود را مدیریت کند زیرا اگر شخصی وضعیت تدافعی به خودش بگیرد، به سودی که شایسته او است دست پیدا نمیکند و اگر فردی وضعیت تهاجمی به خودش بگیرد، سرمایه خودش را در معرض خطر قرار میدهد.
اشتباههای بزرگ در بازار و راهکارهای مقابله با این اشتباهات
معاملهگران هر روز اشتباهات زیادی در بازار مرتکب میشوند و برخی از این اشتباهات، آسیبهای بزرگی به آنها وارد می کند. در ادامه به چند مورد از بزرگترین اشتباهات معاملهگران در بازار اشاره میکنیم:
- نداشتن یک برنامه جامع و کامل معاملاتی
- نداشتن یک استراتژی مدیریت پولی مشخص
- رفتار کردن بر اساس توصیه دیگران
- دنبال چیز دیگری غیر از سود بودن
برای موفقیت در بازار باید بر این اشتباهات و مشکلات غلبه کرد. اگر میخواهیم در بازار معاملهگری با سود قابل توجهی دست پیدا کنیم، باید از راهکارهای زیر استفاده کنیم:
- هدف گذاری و داشتن یک برنامه جامع معاملاتی (تعیین حد سود و حد زیان)
- پیادهسازی یک استراتژی مدیریت پولی
- تمرکز بر روی کسب سود
- تلاش برای مدیریت کردن احساسات و کسب اطلاعات در مورد هوش هیجانی