1-چرا معاملهگران باید تحلیلها را مطالعه کنند؟
دنیای معامله یک دنیای پیچیده و پر رمز و راز است و ممکن است هر اتفاقی در آن رخ دهد. برای اینکه بدانید در جهان پیرامون شما چه اتفاقی میافتد و این اتفاقات چه تأثیری بر سرمایه و معاملات شما میگذارد، باید تحلیلها را مطالعه کنید. فرض کنید که یک جفت ارز صعودی است و شما خوشحال از این وضعیت هستید، ناگهان یک گزارش منتشر میشود و این جفت ارز به شدت افت میکند. قاعدتاً اگر میدانستید این گزارش قرار است منتشر شود، زودتر اقدامات لازم را انجام میدادید و اجازه نمیدادید که این گزارش چنین آسیبی به شما بزند.
2-چرا معاملهگران نباید فقط اخبار را دنبال کنند؟
اخبار فقط وقایع و اتفاقات را برای ما بیان میکنند اما به ما نمیگویند که چرا و چگونه این اتفاقات افتاد. تفاوت اصلی تحلیلها و اخبار این است که در تحلیل میتوانیم ببینیم که یک خبر میتواند چه آثار و نتایجی به همراه داشته باشد. این در حالی است که اخبار اصلاً چنین آثار و نتایجی را به ما نمیگویند. در نتیجه با خواندن تحلیلها میتوانیم از سرمایه و دارایی خودمان بیشتر مراقبت کنیم.
افراد خیلی کمی هستند که با خواندن اخبار بتوانند به پیامدهای آن پی ببرند ولی تحلیلها اصلاً چنین خصوصیتی ندارند و با مطالعه یک تحلیل میتوان به نگاه درستی از وضعیت موجود رسید.
3-آیا باید تمرکز معاملهگران فقط روی مسائلی باشد که در آن روز اتفاق میافتد؟
معاملهگران نباید خودشان را محدود به یک بازه زمانی خاص کنند. آنها باید روی گذشته نیز مطالعه کنند تا ببینند بازار نسبت به اتفاقات مختلف، چه واکنشی نشان میدهد. گاهی اوقات حتی دو سال طول میکشد تا یک خبر تأثیر خودش را بگذارد. به همین خاطر است که مطالعه تحلیلها میتواند به ما کمک کند که معاملات درست و توأم با دوراندیشی داشته باشیم.
4-اگر تحلیلها به معاملهگران نگوید که چه زمانی وقت خرید یا فروش است و معاملهگران باید در چه نقطهای دست به خرید یا فروش بزنند، چرا باید باز هم تحلیلها را بخوانند؟
اگر تحلیل به درستی انجام گرفته باشد، اصلاً قرار نیست که به معاملهگر بگوید که چه زمانی دست به خرید یا فروش بزند. تحلیلها باید بینش درستی از بازار به ما بدهند و وضعیت را برای ما روشن و مشخص کنند. اصلاً قرار نیست که تحلیلها برای ما تعیین تکلیف کنند.
از طرفی معاملهگران نباید به دیگران اجازه دهند که به جای آنها تصمیم بگیرند. معاملهگران میتوانند با مطالعه تحلیلها درک خود را از بازار اصلاح کنند و خودشان را برای بهرهبرداری از شرایط مختلف آماده کنند.
5-اگر تحلیلگران میدانند که چطور باید معامله کنند، چرا خودشان وارد میدان معاملهگری نمیشوند؟
تحلیلگران حرفهای با وجود تحلیلهایی که از خودشان ارائه میدهند، مجاز به معامله کردن برای خودشان نیستند. آنها به خاطر جلوگیری از تعارض منافع دست به این کار نمیزنند. تعارض منافع یا تزاحم منافع به وضعیتی گفته میشود که در آن یک شخص در یک زمینه خاص، در جایگاه مرجعیت قرار دارد و از طرفی در همان موضوعی که در آن مرجعیت دارد، منافع شخصی نیز دارد. مثلاً تحلیلگران هم در بازار فعالیت میکنند و هم نظرات تحلیل خودشان را ارائه میدهند.
سوالی که وجود دارد این است که چه میزان میتوان به نظرات تحلیلگران اعتماد کرد؟ ممکن است یک تحلیلگر، به خاطر منافع خود نظری بدهد و به همین خاطر معاملهگران باید نظرات تحلیلگران را بررسی کنند و ببینند که این نظرات تا چه حد درست است؟
تحلیلگران میتوانند فرصتهای سرمایهگذاری را برای ما آشکار کنند و به ما نشان دهند که در روزهای آینده چه مسائلی در انتظار بازار است ولی نمیتوانند به ما امر و نهی، و برای ما تعیین تکلیف کنند.
6-چرا وقتی کسی دنبال کسب سود در بازار است، باید تحلیلها را بخواند؟
پاسخ به این سوال خیلی ساده است. وقتی کسی تمام تحلیلها را میخواند، از وقایع بازار در همان روز مطلع میشود و سریع به دنبال مواردی میرود که سود بالایی به او بدهد. به عنوان مثال پس از مطالعه تحلیلها متوجه میشوید که قرار است یک گزارش اقتصادی منتشر شود و تقریباً مشخص است که نتیجه این گزارش از چه قرار است و چه تأثیری روی بازار میگذارد. وقتی گزارش اقتصادی منتشر شد، خیلی سریع اقدامات لازم را انجام میدهید و سود مورد نظر خود را از بازار برداشت میکنید. کسانی که به دنبال کسب سود به مقدار اندک باشند، میتوانند با خواندن تحلیلهای مختلف به هدف خود دست پیدا کنند. خبر داشتن از دنیا و رویدادهایی که در آن اتفاق میافتد یکی از روشهای عالی برای مدیریت ریسک محسوب میشود.
7-آیا باید به تحلیلهای تکنیکال باور داشته باشیم؟
بسیاری از معاملهگران اعتقادی به تحلیلهای تکنیکال ندارند ولی اعتقاد داشتن یا نداشتن آنها باعث درست یا غلط شدن این تحلیلها نمیشود. بررسی کردن یا نکردن این تحلیلها مسئلهای است که فقط به خود تحلیلگر مربوط میشود. مطالعات زیادی وجود دارد که نشان میدهد بررسی تحلیلهای تکنیکال منجر به بهبود عملکرد معاملهگران در بازار میشود. البته این یک اصل نیست که هر کس به تحلیلهای تکنیکال توجه کرد، بتواند حتماً موفق شود. گاهی هم پیش میآید که تحلیلهای تکنیکال بدون تأثیر و اشتباه هستند. عمل کردن یا نکردن به این تحلیلها کاری است که فقط به خود معاملهگر مربوط میشود ولی در کل تحلیلهای تکنیکال هم میتواند دریچههای جدیدی از بینش و تفکر به مخاطب بدهد.
8-چرا باید از تحلیلهای فاندامنتال استفاده کنم؟
چون هیچ ارز یا بازاری نمیتواند از اصول و فاندامنتالهای اقتصادی خودش فرار کند. حتی اگر بازارها برای مدتی، بدتر شدن شرایط اقتصادی را نادیده بگیرند (که غالباً این کار را نمیکنند) باز هم به اصول و فاندامنتال خودشان برمیگردند. تحلیل فاندامنتال به این معنا است که هر فردی باید از وضعیت اقتصادی یک کشور آگاه و مطلع باشد و بداند که این وضعیت چه تأثیری روی ارز یا بازار سهام آن کشور میگذارد.
وقتی فردی از وضعیت اقتصادی یک کشور آگاه باشد میداند که چه موقع باید به بازار ورود و چه زمانی از آن خارج شود. تحلیل فاندامنتال و تحلیل نرخ بهره میتواند به ما نشان دهد که یک معامله سودآور یا زیانده است. مطالعه این تحلیلها برای اسکالپرها و افرادی که دنبال سود از بازار هستند هم اهمیت زیادی دارد؛ زیرا اطلاعات زیادی از وضعیت موجود به آنها میدهد.
9-معاملهگران معمولاً تحلیلها را از منابع مختلف مطالعه میکنند، آیا بهتر است که یک منبع واحد را در نظر بگیرید و مطالعه کنید؟
صحبت ما این نیست که مطالعه تحلیلها از منابع مختلف اشتباه است. پیشنهاد ما به معاملهگران این است که تحلیلها را از منابعی بخوانند که بهروز و مورد اعتماد باشند و افراد زیادی آنها را دنبال کنند. اگر دقت کنید مردم اخبار را فقط از یک منبع نمیخوانند پس بهتر است در مورد تحلیل نیز چنین کاری انجام دهیم. خواندن تحلیل از منابع مختلف به ما اجازه میدهد که نظرات مختلف را بخوانیم و با نگاههای مختلف آشنا شویم.